آآآآئوووووو چقدر خبر دوروبر ما ریخته!!!
۱- تظاهرات علیه پیدا شدن یک سوسک ترک در روزنامه ایران ادامه دارد. نمی دانم اگر این سوسک به جای (نمنه) ترکی گفته بود (ولک) خوزستانی یا (آئوووو) رشتی یا (ددم جان) قزوینی یا (خوبس) اصفهانی یا (هسه) کرمانی یا (پهلوان) کرمانشاهی یا (یره) مشهدی یا (کاکو) شیرازی یا (ام کنیشکگان) سنندجی یا (اوا) تهرانی یا (I am a blackboard) انگلیسی یا (Je suis un tableau noir) فرانسوی یا (imodram baja abab ye) آفریقایی باز هم همین نوع تظاهرات برگزار می شد؟؟؟
در این تظاهرات چند تا چیز لو رفت. اول اینکه اعلام شد ۹۹ درصد مسئولان مملکت ترک هستند. ثانیاً اعلام شد ۷۰ درصد مردم ایران ترک هستند. ثالثاً کاریکاتوریست ایرانی دانمارکی است! رابعاً انرژی هسته ای حق مسلم آذری هاست.
یادم می آید یک روز یکی به من گفت: پسرم اگر می خواهی در جهان موفق باشی٬ انگلیسی بیاموز. اگر می خواهی در خاورمیانه موفق باشی٬ عربی بیاموز. اگر می خواهی در ایران موفق باشی ترکی بیاموز. و من حسابی جا خورده بودم. حالا می فهمم منظورش چه بوده.
۲- تظاهرات در دانشگاه تهران و تحصن در امیرکبیر ادامه دارد. ما که دانشگاه نبوده ایم. ولی آنها که بوده اند می گویند همه اش دختر بازی و اعتیاد است. غذای سلف بد است و خوابگاه ها شلوغ و استادها عقده ای و مسئولان کینه ای. حالا همه اینها را گذاشته اند کنار دارند برای سیاست تظاهرات می کنند؟ عجب!
یادم می آید چند وقت پیش که مشاور وزیر آموزش عالی در امور فرهنگی بودم٬ ایشان از تظاهرات دانشجویان فیلیپین ابراز نگرانی کردند و خواستند تا می توانند امکانات به دانشجویان بدهند تا مبادا تظاهراتی رخ دهد. اسفا که برخی از معاونین ایشان هم موافق همین امر بودند. گفتم: حضرات! ایرانی جماعت فقط وقتی سر و صدا می کند که سیر باشد. اینها را باید گشنه نگه داشت. در نتیجه یک پروژه به نام (مرداب کوچک) طرح ریزی کردم که در آن به مرور دختر وارد دانشگاهها کردیم (البته با همکاری سازمان سنجش که در نتایج کنکور دست می برد) حراست را هم گفتیم با همه چیز کار داشته باشد الا با مواد مخدر. با دستکاری در مناقصه ها کیفیت پیمانکار غذا را پایین آوردیم. در انتخاب استادها هم به شدت دقت کردیم در مدت تحصیل حتماً دچار مشکلات هشل هفتی شده باشند و روحیه انتقام جویی داشته باشند. در مورد مسئولان دانشگاه هم خوشبختانه سیستم گزینش و استخدامی قبلاً طوری طراحی شده بود که عنصر کینه در تمام افراد لحاظ می شد. به این روش با ایجاد مردابی کوچک در اطراف دانشجویان آنها آنقدر بدبختی داشتند اصلاً فرصتی برای پرداختن به سیاست نداشته باشند.
این روشی عالی بود و تا مدتها هم خبری از سیاست نبود که نبود. اما افسوس نمی دانم چه شد که اینطوری شد...
سلام دوست عزیز
حال و احوال چطوره ؟؟
اگه دست این زندگی به تنگ اومدی ؛ اگه حوصله ات از بی عدالتی سر رفته ؛ اگه مورد ظلم واقع شدی ؛ اگه احساس میکنی هیچ کس نیست صداتو بشنوه .....
نگران نباش ما هستیم. ما اومدیم که دل تنگی های تو رو منعکس کنیم. اگه با هم باشیم بالاخره یکی صدامونو میشنوه. حتی اگه نشنوه دیگه احساس بی کسی نمی کنیم. میبینیم که تنها نیستیم. 1 , 2 , 3 ,4 ...همین طور اضافه میشیم. همین طور متحد میشیم.
تا حالا به این فکر کردی که یه تحول چطوری در سطح کشور انجام میشه ؟؟؟ اگه بهش فکر نکردی یه کوچولو فکر کن و نظرتو بگو.
خوشحال میشم سری بزنی
یا حق
سلام آقا شایان
بابا پوست ما کنده شد تا این قسمت نظرات باز شد
اگه من این همه لج باز نبودم هیچ وقت از نظر من مستفیض نمی شدی!!!!!!!!!!!!!
از وبلاگت خیلی خوشم اومد
با تبادل لینک موافقی؟؟؟؟
نبودی هم مهم نیست چون من لینکت میکنم !!!!!!!!!!!!
روزهایت پرتقالی