آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

ادبیات؟

«...از این رو٬ در ایام صباوت ابیات بسیاری از سوزنی سمرقندی افغانی٬ عبید زاکانی افغانی و امیر خسرو دهلوی پاکستانی و نظامی قفقازی و مولوی رومی ترک و ابن سینای تازی از بر بود...»

این بخشی از کتاب توپ مرواری صادق هدایت بود (دنبالش در بازار نگردید - دستفروشها شاید) که در چند روز گذشته مشغول خواندنش بودم. اشاره ای بسیار زیبا دارد به بیهوده بودن برخی افتخارات ما بابت ادبیات. قبلاْ شنیده بودم آمریکایی ها به مولانا علاقمند شده اند٬ اما او را به نام رومی می شناسند. اما عمق مساله را از زبان صادق هدایت متوجه شدم.

در بخش دیگری از وب چرخی هایم برخورد کردم به http://sokhanma.blogfa.com/ وبلاگی که بر شاملو شوریده است به خاطر توهینهایی به فردوسی پاکزاد (من تا حالا دقت نکرده بودم چرا با این اصرار کلمه پاکزاد را در ادامه فردوسی می گویند. حالا هم فقط فهمیدم یک حرفهایی پشت سر این مرحوم هست. راست یا دروغش را نه کاری داریم نه اهمیتی دارد.) - این همیشه غایب ما شاید یک کمی حمله DoS به آن وبلاگ داشته باشد!

در جای دیگری گلایه های شاعری جوان را خواندم بر اوضاع باند بازی ادبی و ناشرانی که فقط از باند خود چاپ می کنند و بعد نگاهی داشتم به موخره ای که اخوان ثالث در پایان کتاب از این شاهنامه اش آورده و آن قسمت خر عیسی بد جوری حال داد و بالاخره همه اینها پایان یافت با خبر مهلک٬ تکراری و نه چندان دست اول ممنوع شدن چاپ آثار صادق هدایت در دم و دستگاه وزارت خانه ژنرال هرندی.

چه شوریده بازاری است ادبیات این کشور و چه شوریده بازاری بودست ادبیات این ایران...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 21 خرداد 1385 ساعت 09:14 ق.ظ

سلام با تشکر از زحماتتون اگر فرصت داشتید یک سری به این ادرس بزنید مطالبش بسیار جالبwww.alcoran.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد