آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

برو

رفتی؟! برو برای همیشه٬ تمام شد
آخر٬ هزار و یکشب ما ناتمام شد

فرقی نمی کند که بمانی٬ عزیز من!
این آشنا به دست خودت٬ قتل عام شد

من زخم خورده بودم و تنها علاج کار
خندیدن تو بود که بر من حرام شد

من حرف های دلت را شنیده ام انگار
روزی که گفت: عاشق بیچاره رام شد!

رفتی؟! برو برای همیشه و برنگرد
آن مرد٬ زندگی٬ ... غزل هم تمام شد

نظرات 2 + ارسال نظر
... یکشنبه 18 تیر 1385 ساعت 11:45 ب.ظ

رفتی نموندی بی وفا
تنهایی سخته به خدا
غصه نخور ، فدای سرت:)

محسن شنبه 24 تیر 1385 ساعت 03:05 ب.ظ http://haman

خدا نکنه تموم بشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد