آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

میم مثل ملاقلی پور

رسول ملاقلی پور را می توان به 2 دوره ی فیلم سازی تقسیم کرد. اول، دوره ای که فیلم کاملا جنگی می ساخت و دوم، دوره ای که سعی کرد از نمایش جنگ به صورت مستقیم دور شده و به ساخت فیلم های اجتماعی روی بیاورد.
دوره دوم فیلم سازی ملاقلی پور، ساخت فیلم های نسل سوخته، قارچ سمی، مزرعه پدری و میم مثل مادر را به همراه داشت. فیلم هایی که شروع جدیدی برای یک فیلم ساز روتین بود. برای نمونه، سبک بصری در میانه های فیلم قارچ سمی (جدا از فیلم نامه) به اندازه ای خوب از کار در آمده بود که به نام ملاقلی پور جلوی عنوان کارگردان شک می کردی.
اما این سیر تحولی در همان نقطه ایستاد و رو به سقوط گذاشت. اصرار بی مورد ملاقلی پور به نمایش اثرات جنگ بر نسل سوم (دنباله روی از حاتمی کیا) و مشکلات اجتماعی، فیلم های او را به کمپلکسی آشفته از پریشان گویی های کارگردان، تبدیل کرده است. این موضوع را می توان به وضوح در فیلم میم مثل مادر مشاهده کرد.
میم مثل مادر قصد داشته نبض مخاطب را در دست بگیرد و او را با قهرمان فیلم هم درد کند ولی در عوض درامی را پیش رو قرار داده که حتی به اندازه ی فیلم های سینمای بالیوود (فیلم هندی) روی مخاطب تاثیر نمی گذارد. اگر پروسه حذف اضافات روی فیلم انجام شود، می بینیم که در انتها هیچ صحنه ای باقی نخواهد ماند. شخصیت پردازی ضعیف در فیلم کاری کرده که می توان تمام شخصیت ها و نقش هایشان را با هم عوض کرد (نقش سپیده در فیلم می تواند به جای شیمیایی شدن، سرطان بگیرد [و یا حتی ایدز] یا می توان نقش سپیده را با فرشته [زن خیابانی] عوض کرد، بدون این که به قصه لطمه ای بخورد). این فیلم، بیشتر به یک درام اغراق شده و کمیک می ماند [برای مثال سکانس افتادن سپیده و شکستن آمپول ها].
فیلمی که از دید طرفدارانش جای فیلم مادر (استاد علی حاتمی) را گرفته و چهره مادر نوین را نشان می دهد!!! تماشای یک صحنه از فیلم مادر، برای جواب به این گروه کفایت می کند. صحنه داخلی که مادر آخرین سفارش ها را در شب قبل از مرگ خود به بچه ها می کند. ناگهان برق قطع می شود و همه نگران مادر، برای روشن کردن کبریت به این طرف و آن طرف می روند و این صحنه کات می شود به نمای مادر در حالی که فانوس و عصا به دست [با آن ترکیب بندی و نورپردازی خیره کننده] از ما به آرامی دور می شود ...

نظرات 2 + ارسال نظر
سیــد مهــــدی طـا هری چهارشنبه 13 دی 1385 ساعت 12:29 ب.ظ http://delnewesht.blogsky.com

سلام
اینکه فلان شخصیتی در یک فیلم می توانست به جای هویت کنونی اش هو یت دیگری داشته باشد .دید درستی به یک فیلم نمی تواند باشد. کما اینکه در مورد فیلم از کرخه تا راین
ساخته حاتمی کیا نیز بعضی از منتقدین ایراد می گرفتند که اگر دهکردی به جای یک مجروح شیمیایی ٬ یک نابیانای معمولی بود که برای معالجه به آلمان سفر کرده چه تفاوتی داشت؟
در مورد مقایسه این فیلم با فیلم مادر مرحوم حاتمی تا به حال چیزی نخوانده ام هر چند که جای قیاس ندارد.

منصور پنج‌شنبه 14 دی 1385 ساعت 12:16 ب.ظ

حرف من مثالی بود برای شخصیت پردازی ضعیف در فیلم ولی این طور به نظر می رسد که شما شخصیت های این فیلم را قوی دیده اید ... ؟!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد