آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

جوابیه ! همه نامردان رئیس جمهور

 

عجب وضعیه !

 حالا یک نفر هم اومده شعار صرفه جویی در مواد مصرفی رو میده هی ایراد بگیرید !

 البته منظور ایشون کمی گسترده تر بود و وظیفه خطیر چند همسری را بر عهده ما گذاشته !

که با اکراه فقط بنا به وظیفه باید بپذیریم ٬ که صد البته وظیفه است نمیشود عدول کرد که !

برق نداریم که داریم تازه صادر هم می کنیم .

آب نداریم که داریم اونم معدنی کمی به کف کتری عنایت فرمایید متوجه می شوید !

پول آقا پول ریخته یکی نیست جمع کنه اختلاسامون رفته بالای صد میلیارد کمترش افته !

مواد غذایی فراوون ٬ میوه ٬ سبزی ٬ گوشت ... حالا شما نمی تونید بخرید دلیل نمیشه که نداریم ٬ میشه ؟

مسکن ! آخه این همه اصراف واسه چیه ؟ وقتی آپارتمان ۴۵ متری داری خب هر آدم بیش از ۱ متر مربع نیاز داره ؟

آخه شما ها چی سرتون میشه ؟

رونوشت محمود جون !

C o n t r o l

...:
بعد از سال ها از دیدن دوباره ی متفاوت ترین فیلم چارلی چاپلین (موسیو وردو) مست می شی و کلی حرف توی ذهنت ردیف می کنی که بنویسی اما می بینی که تلفن قطع شده و نمی تونی به اینترنت وصل شی. یک هفته دویدن لازمه که بفهمی صاحبخونه تلفن اقساطی خریده و خوب نیازی ندیده که قسط ها را پرداخت کنه! تا خودتو راضی کنی که دوباره به کافی نت پناهنده بشی یک هفته ی دیگه گذشته ...

پیش نوشت:
تعطیلات ناگهانی آخر هفته هر چه که نداشت حداقل برای تلویزیون روزهای پرکاری بود. پخش حدود 27 فیلم از شبکه های مختلف [فیلم های خشم اژدها برای پانصدمین بار، گلادیاتور برای پنجاهمین بار و گنجینه برای پنجمین بار] قابل تقدیر است. پخش فیلم ایرانی "سی امین روز ماه" هم نشان داد که خدا را شکر، موج کپی برداری محض از فیلم های خارجی بدون ذکر منبع، همچنان ادامه دارد. در این بلبشوی آخر هفته، فیلم "اسرار حروف" [ژولیت بینوش، ریچارد گیر] که از سینما چهار پخش شد و "مزرعه من" [اگر اسمش را درست گفته باشم] اثر جیم شرایدان که از سینما یک پخش شد، ارزش دیدن را داشت.

میان نوشت:
فیلم تقاطع (ابوالحسن داوودی) از فیلم های قابل قبول این دوره بود. فیلمی که داستان خود را بر چند روایت مستقل بنا کرده که در نهایت به هم گره خورده و در هم دخیل می شوند. نوعی از روایت که قبلا در فیلم هایی مانند 21 گرم (خوزه گنزالس ایناریتو) و تصادف (پل هگیس) پیاده سازی شده بود.
در "تقاطع" روایت ها به خوبی جلو می روند و مخاطب را با خود درگیر می کنند. پرداخت درست و به موقع به تمام خط های داستانی، باعث شده فیلم دچار رخوت و سستی نشود و ریتم مناسبی داشته باشد. بازیگران در این فیلم -به خصوص بیژن امکانیان- بازی های خوبی ارائه می کنند [ری اکشن های امکانیان را به یاد بیاورید؛ در سکانس بیمارستان وقتی متوجه می شود که دخترش حامله است]. صحنه تصادف داخل فیلم هم بسیار خوب از کار درآمده [به جز گپی که بین تصادف و پرت شدن ماشین از تقاطع غیر هم سطح وجود دارد]. در مجموع فیلمی یکدست و کم اشتباه را شاهدیم؛ فیلمی که می توانست پایان تلخ تری داشته باشد و تماشاچی کمتری ...

پس نوشت:
اگر برنامه تلویزیون تغییری نکند، امشب ساعت 21:20 فیلم "کنترل" از سینما ماوراء (شبکه چهار) پخش خواهد شد. یک فیلم مالیخولیایی زیبا؛ ببینید و لذت ببرید.

همه نامردان رئیس جمهور

برخی حرف ها فقط به دویست سیصد نفر صدمه می زند (نمونه: اسامی وام گیرندگان کلان را اعلام و آنها را رسوا می کنیم)

برخی حرف ها یک گروه اجتماعی خاص را بدبخت می کند (نمونه:حداقل حقوق کارگران ۱۸۰ هزار تومان تعیین شد.)

برخی حرف ها برای یک نسل خطرساز می شود (نمونه: اسرائیل باید از روی نقشه محو شود)

برخی حرف ها اما، آنچنان خطرناکند که تا چند نسل را به مخاطره می اندازند و بدبخت می کنند (نمونه: من به شعار دو تا بچه کافیه اعتقادی ندارم)

نتیجه اخلاقی: تو رو خدا حرف نزن!
پ.ن: اینم لینک دو تا بچه کافی نیست. این هم برای احتیاط، کپی و پیست:

احمدی‌نژاد هم‌چنین در پاسخ به اظهارات نمایندگان حاضر در جلسه گفت: این‌که می‌گویند دو بچه کافی است، من با این امر مخالف هستم. کشور ما دارای ظرفیت‌های فراوانی است. ظرفیت دارد که فرزندان زیادی در آن رشد پیدا کنند، حتی ظرفیت حضور 120 میلیون نفر را نیز داراست.

وی گفت: این غربی‌ها خود دچار مشکل هستند و چون رشد جمعیت‌شان منفی است، از این امر نگران هستند و می‌ترسند که جمعیت ما زیاد شود و ما بر آنها غلبه کنیم، به همین خاطر مشکل خودشان را به دیگر کشورها صادر می‌کنند

پ.ن دوم: این هم درباره توماس رابرت مالتوس که کتاب An Essay on the principle of Population را نوشت و نخستین بار نظریه کاهش جمعیت را عنوان کرد: جمعیت با تصاعد هندسی اضافه می شود ولی منابع با تصاعد حسابی. (لطفاً مشاور ریاضی رئیس جمهور برایش فرق این دو تا را توضیح دهد) وبلاگ نقطه را هم در این باره ببینید.

کارت اعتباری خوردنینگا؟

برنامه موفقی اخیراْ از گروه کودک شبکه دوم سیما پخش می شود به نام فیتیله که به صورت موزیکال و زنده به جای مجری های مرسوم (عزیزم چشمات خراب می شه! برو عقب! عقبتر! و... را که یادتان هست) به اجرای نقشهایی برای بچه ها می پردازند. یکی از بخش های این برنامه قبیله آدمخوارهایی است که در مواجهه با پرفسوری که به جزیره آنها افتاده است مفاهیم دنیای نوین را یاد می گیرند. نکته جالب این است که در آغاز آدمخوارهای جزیره همه چیز را خوردنی فرض می کنند و در اولین مواجهه با هر چیز می خواهند آن را بخورند!!!

این رویکرد!!!! بد جوری من را به یاد نحوه مواجهه برخی فـــــسیلهای این مملکت می اندازد (حالا شما فرض کنید منظورم کارگران معدن است! حتماْ باید اسمشان را بیاورم تا این وبلاگ را تخته کنند و خودمان را تخطئه؟) که در مواجهه با مظاهر تکنولوژی های نوین واکنشهای عجیب و غریب نشان می دهند و ابتدا از در مخالفت در می آیند و شرع تراشی می کنند و گاه آنقدر این کار کش داده می شود که کار از کار می گذرد و بیشتر در باتلاق عقب ماندگی فرو می رویم (جدیدترها که مخالفت با اینترنت و ماهواره و ویدئو را به یاد دارند و قدیمی ترها مخالفت با تلویزیون را و تاریخدانها مخالفت با رادیو و قاشق و چنگال و حتی گوجه فرنگی را در کتبشان ثبت کرده اند)

حالا منظور؟ بله ما تا به حال فکر می کردیم دلیل جا نیفتادن کارت اعتباری در ایران ضعف زیرساخت مخابراتی و بانکی است و ان شاء الله تا ۱۲۰ سال آینده درست می شود که ناگاه چشممان به جمال این لینک روشن شد و تازه دوهزارتومانیمان افتاد که بله!!!! قضیه کلاْ از نظر شرعی مشکل دارد!!!!!

بعد نیزه هایمان را دستمان گرفتیم، دور آتش چرخیدیم و خواندیم:

اعتباری چی چینگا
خوردنینگا؟ بردنینگا؟ شرعیعینگا؟
Credit Card چی بودینگا
خوردنینگا؟ بردنینگا؟ شرعیعینگا؟

پی نوشت: این لینک از یک مهاجر ایرانی در کانادا سیستم کارت اعتباری را خیلی خوب توضیح می دهد. خواندن همه پستهایش را به همه در همه جا توصیه می کنم.