خیال خام پلنگ من، به سوی ماه جهیدن بود
...و ماه را ز بلندایش به روی خاک، کشیدن بود
پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود
گل شکفته! خداحافظ اگر چه لحظه دیدارت
شروع وسوسه ای در من به نام دیدن و چیدن بود
من و تو آن دو خطیم ، آری _ موازیان به ناچاری _
که هر دو، باورمان ز آغاز، به یکدگر نرسیدن بود
اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد، اما
بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود
شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
فریب کار دغل پیشه، بهانه اش نشنیدن بود
چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می بافت، ولی به فکر پریدن بود.
"حسین منزوی"
* چند بیتی از این شعر در برنامه دو قدم مانده به صبح خوانده شد. من که هنوز محو تماشای بیت آخرم.
یادت باشد
من اینجا
کنار همین رویاهای زود گذر
به انتظار آمدن تو
خط های سفید جاده را می شمارم ...
"شراره شهابی"
اگر اینترنت کمی تا قسمتی پر سرعت در اختیاردارید ، لینک زیر را حتما ببینید ! عکسی کم نظیر از مراسم تحلیف ریاست جمهوری اوباما ، با قابلیت زوم عالی . حتما زوم کنید . تا خیلی چیزا رو ببینید : تکنولوژی ، .... !
در ضمن اگر لطف کنید و هرچیزی به غیر از تکنولوژی در این عکس می بینید ، برای ما هم بنویسید ازشما ممنون خواهیم بود ! با سپاس فراروان .
سلام , خداحافظ
چیزی تازه اگر یافتید
بر این دو اضافه کنید
تا بل
باز شود این در گم شده بر دیوار....
"حسین پناهی"
پس از سفرهای بسیار و
عبور از فراز و فرود امواج این دریای توفان خیز ،
برآنم که
در کنار تو لنگر افکنم
بادبان برچینم
پارو وانهم
سکان رها کنم
به خلوت لنگرگاهت درآیم و
در کنارت پهلو گیرم
آغوشت را بازیابم :
استواری امن زمین را
زیر پای خویش.
شعر از مارگوت بیکل
ترجمه :احمد شاملو
باید که لهجه کهنم را عوض کنم
این حرفِ مانده در دهنم را عوض کنم
یک شمعِ تازه را بسرایم از آفتاب
شمع قدیم سوختنم را عوض کنم
هرشب میان مقبره ها راه می روم
شاید هوای زیستنم را عوض کنم
بردار شعر های مرا ، مرهمی بیار
بگذار وصله های تنم را عوض کنم
بگذار شاعرانه بمیرم از این سرود
از من مخواه تا کفنم را عوض کنم
من که هنوز خسته باران دیشبم
فرصت بده که پیرهنم را عوض کنم
"علی داوودی"