شعری از سهراب را به زیبایی امروزی کرده است این http://ssevenn.blogsky.com :
...من مسلمانم
قبلهام خانهء همسایهمان
جانمازم دختر همسایه، مُهرم لبِ او
تخت سجادهء من
من وضو با روش مُفتخوران میگیرم
در نمازم جریان دارد کُفر، جریان دارد شرک
ریا از پشتِ نمازم پیداست
همه ذراتِ نمازم مُتعفن شده است
من نمازم را وقتی میخوانم...
...من گدایی دیدم، در به در می رفت آواز Shakira میخواست
و سُپوری، که به یک پوستر Guns میبُرد نماز
کفتاری را دیدم، Viagra میخورد
من الاغی را دیدم، فرفره را میفهمید
در چراگاه سخاوت، گاوی دیدم پیر
شاعری دیدم هنگام خطاب، به معشوقهاش میگفت: اوهوی...
جالب است٬ حتماً بخوانیدش.
این هم از دستخط تقی (همون امیر کبیر خودمون!) که جایش سخت این روزها خالی است...
و در پایان اینکه بعد از معرفی GWT از گوگل و Spry از Adobe ٬ جا دارد ابزار آژاکس Dojo را هم معرفی کنم که IBM روی آن دست گذاشته است. من می گویم دنیا در حال تغییر است٬ بگویید نه!
نمی خواستم در یک روز دو پست داشته باشیم مگر آنکه چیز خاصی اتفاق بیافتد. حالا افتاد اما نترسید یک ماجرای سیاسی نیست! لینکی پیدا کرده ام برای Download متن فارسی کتاب کد داوینچی (همانی که دارم می خوانمش) که این است: http://www.sohrab.org/e-book/Raz_davinchi.zip.
اساساً ادبیات برای شهرت است نه پول! منظورم توی مملکت بی کپی رایت خودمان است. فعلاً bye
یاد نمی آید کِی و کجا بود و کی اول شروع کرد. اما حالا چیزی جهان را گرفته که تب Share کردن اسم دارد. به اینها توجه کنید:
سایتهایی مثل مرحوم www.orkut.com و www.myspace.com اطلاعات شخصی شما را به اشتراک می گذارند.
سایت و تکنولوژی تورنت http://www.bittorrent.com کمک می کنند فایلهای روی کامپیوترتان را به اشتراک بگذارید.
سایتی مانند http://www.flickr.com اجازه می دهد عکسهایتان را مشترک کنید.
گوگل با http://www.google.com/calendar اجازه می دهد برنامه روزمره تان و اتفاقهای مهمتان را با همه به اشتراک بگذارید.
سایت http://mydrawings.com برای به اشتراک گذاری نقاشی هایتان! است.
سایت http://www.43things.com تجربه های سفر و برنامه های کوتاه مدت و بلند مدتتان را در اختیار عموم می گذارد.
ttp://www.google.com/coop در گوگل روشی است برای به اشتراک گذاری نتایج جستجوهای موفق شما.
چاله کندن یا به عمق رفتن یا http://www.digg.com بدرست شده است برای به اشترک گذاری اخبار.
اگر برنامه نویس باشید٬ قطعه کدهایتان را در http://www.codeproject.com به اشتراک می گذارید.
حتی با http://spreadsheets.google.com می توانید صفحه گسترده هایتان را به اشتراک گذاشته باشید.
اطلاعات عمومی و تخصصی شما هنگامی که به اشتراک گذاشته شوند دائره المعارف همگانی ایجاد می کنند به نام http://www.wikipedia.org (ویکی پدیا)
بلاگرها و فتوبلاگرها و پادکست ها و ویدیوکست ها هم که جای خود را دارند.
گویا همه چیز با ایده ای کمونیستانه در حال مشترک شدن و کومون شدن است. عمراً مارکس این کومون در مخیله اش هم جا می گرفت! از طرف دیگر نحوه اداره امور این کومون کاملاً دمکراتانه است! همه حق دارند (مثل ویکی پدیا) و هرگاه روی چیزی بیشترین آرا باشد فرصت ظهور و شهرت می یابد (مثل digg) و امپریالستانه است! چون آنکه ایده بهتری برای Share کردن چیزی پیدا کند، به خاطر بازدید بالا از سایتش پولدار هم می شود.
دنیا رو به کدام طرف می رود؟؟؟؟؟
پی نوشت: مونده بودم چرا کسی نظر نمی ده. یه دفعه متوجه شدم اجازه نظر دهی رو تصادفاْ برداشتم! حالا برش می گردونم. با خیال راحت نظر بدین. فقط مواظب باشین زیاد نشه چون کنتورش دور می زنه می ره روی صفر!
شرمنده! به روز کردن وبلاگ دیر شد. از صبح اینترنتم قطع شده بود. مخابرات التفات فرموده اند سوییچهای E1 را تعویض نموده٬ کاسه کوزه ISP ها را بر هم خرد کرده اند. سرویس ساپورت؟ Namanah!!
مقدمتاً عرض کنم دوستی به نام سه قلم دار به وبلاگ ما لینک داده اند. کی هستند؟ چی هستند؟
در ادامه افاضه کنم شرکت Adobe هم Framework برای Ajax بیرون داده به نام Spry که فعلاًً در مرحله Prerelease است و توصیه اش نمی کنم. اما می توانید یک سرکی بزنید به سایتش. اگر با مایکروسافت حال می کنید که برای خالی نبودن عریضه محصولی داده به نام اطلس که پنلهایی فراهم می کند در محیط ASP.NET که بسی آژاکس وار هستند. (یادم باشد در باره اسطوره آژاکس کیبورد فرسایی بفرمایم!)
حالا که صحبت آژاکس شد عرض کنم و طول بنمایم که فعلاً رقابت بر سر مفهومی است به نام Web Services و معماری آن یعنی SOA=Service Oriented Architecture مفهومی دارد به بلندای قلل هلیمانجارورست و صحبت از Enterprise تمام شده و Inter-Enterprise آغاز گشته. بسیاری از شرکتها سرویسهای خودشان را در قالب SOA شروع کرده اند. از جمله Google و IBM و Symantec و کجا و ججا و حجا.... فی المجلس همه روی آن دست گذاشته اند. سان (SUN) هم رابط JAX-WS را ایجاد کرده برای سرویس نویسی در جاوا. مایکروسافت هم که البته ابزارش را در dotNet Framework تعبیه کرده است.
(مُردم از Update بودن! خیلی از این حرفها تاریخ مصرفشان گذشته است!)
در پایان می خواهم مقدمه دیگری داشته باشم بر پستی که صحبت خواهم کرد از دنیای جدید که کمونیست دمکرات طلبانه امپریالیستی وب !! است و این Share کردنهای بی پایان همه چیز پس بخوانید مطلبی را در باره DIGG و سری هم بزنید به http://www.flickr.com/ و نیز ببینید http://www.myspace.com/ را و کف کنید که همه دارند داشته هایشان را Shareمی کنند و عجب دنیایی است این ویل بی پایان باطل اباطیل.........
برای اینکه یک خرده به هم ریختگی اعصابم بابت موضوع فاطی کماندو ها درمان شود سری به کتاب فروشی ها زدم و در کمال تعجب کتاب فارسی «راز داوینچی» از دن بروان و با ترجمه سمیه گنجی را دیدم و البته خریدم (روزی نگر که طوطی جانم سوی لبت ....)
البته بدیهی است راز داوینچی بازاری شده همان اصطلاح کد داوینچی است که اصلاْ چنین تغییر نامی بنده را به تعجب نیانداخت. این خانم گنجی به شدت علاقه دارند از اصطلاحات خاص خودشان برای کلماتی که مقبول همه هستند استفاده کنند. وقتی ایشان بعد از ویدا اسلامیه دست به ترجمه هری پاترها زدند تقریباْ اکثر هری پاتر بازها دچار سردرد شدند! به نمونه هایی از حملات علیه ایشان توجه کنید در http://are.mihanblog.com/Post-80.aspx و http://www.jadoogaran.org/modules/xfsection/article.php?articleid=1129 و http://forum.p30world.com/printthread.php?t=23061&page=5&pp=10.
کتاب کد داوینچی ترجمه شده را بیش از چهار پنج فصل فرصت نکرده ام بخوانم. تا اینجاش هم که خوب بود!
می خواستم این پستم فردا باشد و در باره مریم مجدلیه بنویسم و آخرین وسوسه مسیح و ...... اما عکسهایی دیدم و چیزهایی خواندم که پرده اشکی جلوی چشمانم کشیدست......:
(احتمالاْ عکسهای بالا از وبسایت اصلی فیلتر خواهند شد٬ اما از حافظه تاریخ هم؟؟؟)
دیروز (۲۲ خرداد ۸۵) زنانی تصمیم به تجمع مسالمت آمیز در میدان ۷ تیر تهران می گیرند. اما نیروی انتظامی و فاطی کماندوهای سر دوشی گرفته٬ پیشاپیش در آنجا حضور دارند و «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند» فاطی کماندو ها اسپری قرمز می پاشند روی مانتو و روسری ملت. مردان غیور گیس کشان و دشنام ناموسی گویان٬ اسپری در چشمشان می زدند و دستگیر می کردند و در ماشینهایی که هر لحظه به تعدادشان اضافه می شد پرتاب می کردند و می بردند. فاطی ها به خون شهدا و فاطمه زهرا قسم می خوردند و مغول وار باتوم بر سر و صورت زنان می کوبیدند و آنها را لگدکوب می کردند. وب سایت کسوف گفت:
«تنم درد میکنه...
خیلی زیاد...
نه بابت اینهایی که تو عکسها میبینید...
بابت اون چیزهایی که دیدم و عکسی ازش نیست...»
و نیز می فرماید: «چون قتل و نهب و خرابی و یغماگری حدیقفی پیدا نکند و نائره خوی درندگی و سبعیت همه کس و همه چیز را به سوی نیستی سوق دهد در چنین حالی، جواب کسانی که جویای حال و مستفسر احوال شوند، عبارت بالا خواهد بود.» یعنی «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند»