آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

گزارش یک حادثه !

"سلیا همه اش تقصیر توست . جنازه ی مرا می بینی که توی استخر غوطه می خورد. بدرود. اومبرتو "

سلیا تلوتلو خوران و یادداشت در مشت بیرون آمد و مرا دید، آه دمر توی استخرّ غوطه می خوردم، درست مثل مگسی که در ظرف ژله گیر افتاده . وقتی توی آب شیرجه رفت تا مرا نجات دهد و یادش آمد شنا بلند نیست، بیرون آمدم. متهم ٣٣٨۴١٢

" تام فورد"


* قابل توجه صدا و سیما برای رمضان سال آینده یه سریال توپ از این طرح می توانند بسازند چون هم عاشقانه است ، هم پلیسی،هم درام ، هم احساس پشیمانی ته اش هست. چیز توپی میشه فقط می بایست سر شلینگ آب رو توش بگیرن.

*جای همه دوستان مشهد خالی ...   

اما بعد...

به طرف گفتن : چند روزی پیدات نبود ، کجا بودی ؟ گفت : امام رضا طلبید ، یه سر رفتیم شمال !

ما هم جای همه دوستان خالی ، ایام بزرگداشت حافظ سعادتی دست داد رفتیم توس _ آرامگاه فردوسی و اخوان ثالث _ این بود که در بزرگداشت حافظ چیزی ننوشتیم . اما از اونجا که «ماهی رو هروقت از آب بگیری تازه است» :

بیستم مهرماه ، سالروز بزرگداشت حافظ شیرازی شاعر شیرین سخن پارسی ، خجسته بود !

             دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند                             گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

             ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت                                 با من راه نشین باده مستانه زدند

             آسمان بار امانت نتوانست کشید                                 قرعه کار به نام من دیوانه زدند

             جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه                          چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

             شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد                             صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند

             آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع                   آتش آن است که در خرمن پروانه زدند

             کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب                     تا سر زلف عروسان سخن شانه زدند

      

C= 64

بر اساس کتاب رکوردهای گینس پرفروشترین مدل کامپیوتر دوران بشریت چیزی نبوده به جز:

کمودور ۶۴
اوه یادش به خیر...

کتابی هست که به ماجرای ظهور و سقوط شرکت به شدت پیشروی کمودور می پردازه. هنوز مجانی اش رو پیدا نکردم ولی پولیش اینه: http://www.commodorebook.com/

فن بیان

اخبار تلویزیون رسمی خبری را با این بیان اعلام می کند:

...امسال نیز مانند هر سال سران نظام در محضر رهبر کشور افطار کردند و به بیانات ایشان گوش فرا دادند...

روز آن لاین خبر را به این روش می آورد:

...همزمان با قطعی شدن حرکت ناوهواپیمابر هسته ای آیزنهاور به سمت آب های ایران، دیشب در دعوتی ناگهانی مدیران کلیدی نظام به محل اقامت آیت الله خامنه ای فراخوانده شدند و بعد از صرف افطار پیرامون...

کلمات عجب تاثیری دارند. نه؟

اعتراف

به خدا شرمنده ی هر دوتاشونم  خجالتم  اصلاْ نمی دونم چطوری بیان کنم. باور می کنید من تا همین یک ماه پیش فکر می کردم نجف دریابندری و چیستا یثربی یک نفرند!!!

آخه تقصیر من چیه؟ اسم هردوتاشون عجیبه و هردوتاشون کتابهای خفن می نویسن. بازم شرمنده

علی حاتمی و دیگر هیچ

دیروز تلویزیون نمی دانم به چه مناسبتی، فیلم تهران روزگار نو را پخش کرد که همان سینمایی شده سریال هزار دستان بود. سه بار به احترام دیالوگهای علی حاتمی از جا بلند شدم و نشستم و هنوز آهنگ تیتراژ در ذهنم بیات اصفهان می خواند. شب هم سینما چهار موسیو وردو از چالی چاپلین را پخش کرد که نتیجتاْ کیفور شدیم اساس!

نتیجه گیری:‌ منصور ما را دریاب....!

پی نوشت: تو رو خدا کسی آرشیو کامل کارهای علی حاتمی رو داره؟ ما رو خبر کنه.

وبگردی: این یکی برای دانلود آهنگ تیتراژ سریال با مطالبی از گفتگوی هارمونی بعدی هم ترکیبی است از بخش اول موسیقی فیلم عصر جدید چارلی چاپلین با همین هزار دستان (چه شود) از رادیو امینآهنگ موبایلش هم از اینجا قابل دریافته.