آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

وداع می کنم

وداع می کنم
با تو
تویی که چشمانت همیشه با دلم سخن داشت
...
گلم
...
دلم
...
این روزها از همیشه بی قرارترم
مانند پاییز
که لحظه لحظه
باران را انتظار می کشد
...
ما نه خط های موازی بودیم
نه متقاطع
من و تو
فقط دو خط بی ریا بودیم
دو خط کم رنگ
شاید پر رنگ
...
خط های تو
همیشه خط های بی رنگ مرا
انتظار می کشید
...
و خط های ناموزون من
همیشه خط های عاشقانه تو را
انکار می کرد !
گلم
...
دلم
...
به همین اشک های گاه و بی گاه
من بد نبودم
ما هزار سال دیر آمدیم
و هزار سال دیرتر به هم رسیدیم
...
رویاهای خاک خورده عاشقانه من
متعلق به هزار سال پیش هست
و صداقت جاودانه تو ایضا
...
گلم
...
دلم
...
وداع می کنم
...
با تو
نه !
با دنیای عاشقانه خودم
...
وداع می کنم ...

* از سایت عاشقانه برداشت شده است .