-
ما اینیم!
دوشنبه 7 آذر 1390 09:32
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 روزهائی که تیم ملی والیبال، حریفانش رو میبره، اخبار ورزشی شبکه 3 واقعاً دیدنیه. مثلاً بعد از بردن لهستان، در خلاصه خبرها برد ایران اعلام شد. بعد هم اولین خبر، تشریح کامل این مسابقه بود: گیم اول رو ابتدا چند چند عقب افتادیم، بعد چند امتیاز گرفتیم،...
-
تو نیستی
شنبه 7 آبان 1390 10:24
تو نیستی اما من برایت چای میریزم دیروز هم نبودی که برایت بلیت سینما گرفتم دوست داری بخند دوست داری گریه کن و یا دوست داری مثل آینه مبهوت باش مبهوت من و دنیای کوچکم دیگر چه فرق میکند باشی یا نباشی من با تو زندگی میکنم شعر از: رسول یونان ================================= پ.ن. با تشکر از نادر که رسول را به من یادآوری...
-
هرکی به فکر خویشه
پنجشنبه 21 مهر 1390 09:04
یادش به خیر. یه استادی داشتیم تو دانشگاه کرمان به اسم مهندس انجم شعاع. خیلی شوخ و پر انرژی بود. یه بار به شوخی بهش گفتیم که آقا چه خبره اینقدر فامیلی انجم شعاع تو کرمان زیاده؟ گفت: اتفاقاً بررسی کردن، مشکلات اصلی قرن 21 دو تاست: یکی کمبود آب و دیگری کمبود انجم شعاع!!! به قول مرحوم عمران صلاحی، حالا حکایت ماست؛ به...
-
دلبستگی
شنبه 16 مهر 1390 13:13
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 آدم، موجود عجیبیه. بعد از دو سه سال که روی کامپیوترم از آنتی ویروس kasperSky استفاده می کردم، امروز به دلیل تموم شدن اعتبار و عدم تمدید اون، مجبور شدم این آنتی ویروس رو از سیستم، حذف و NOD32 نصب کنم. جالبه که اصلاً دلم نمی اومد. حتی موقع حذف kasper...
-
برای عزت و هاله سحابی
پنجشنبه 12 خرداد 1390 08:46
انگار چیزی در من خراب میشود. چیزی فرو میریزد. محمد مختاری * به قول علیرضا رضایی حالم بده .. خیلی هم بده .. * برای عزت الله سحابی و دخترش هاله سحابی که در مراسم تشیع پیکر پدر به آزادی پدرش پیوست .
-
638
پنجشنبه 19 اسفند 1389 12:48
گفتم:جغدی که از تاریکی بترسد جغد نیست،خرچنگ است. منقار دارد که داشته باشد نمیدانم چرا گفتم الکی هم گفتم خواستم خیال کند دارد کنار کسی راه میرود که بلد است حرفهای عجیب بزند بعد فکر کردم هر خرچنگی میداند جغدها چقدر بی پدر مادرند خواستم خیال کنم بلدم فکرهای عجیب بکنم یک دفعه دیدم یک نره جغد بی پدر مادر،ماده خرچنگ لاغری...
-
جاذبه
یکشنبه 15 اسفند 1389 15:47
درخت دافعه دارد که سیب می افتد وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست شاعر: گمنام
-
رنجنامه ای به هموطنان
جمعه 13 اسفند 1389 22:51
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 پنجم آبان ماه 1371 نامهی مرحوم سیرجانی به خطاب به هموطنان هموطن گرامی همراه این نامه نسخه ای است از نهمین عریضه ای که بنده ستم رسیده در چهار سال اخیر به محضر مقدس اولیای...
-
زیباترین روز (شعر)
دوشنبه 11 بهمن 1389 13:56
زیباترین روزهایمان را هنوز ندیده ایم و زیباترین واژه ها را هنوز برایت نگفته ام... ناظم حکمت * منبع : rapsody avenue
-
فاصله (شعر)
چهارشنبه 6 بهمن 1389 11:06
ین دستی که منم تا دستی که تویی شهری بزرگ فاصله افتاده با خیابانهای شلوغ با پلهای بسیار چهار رد پا بر سنگفرش پیاده روهایش که دیگر قد پای هیچ کس نیست. منبع : استاره
-
تولدت مبارک !
دوشنبه 4 بهمن 1389 14:03
ما فراموش نمی کنیم .. هرچند ساکت و غمگین به انتظار نشسته ایم .. ندا تولدت مبارک * نتونستم عکس فیلتر نشده ای پیدا کنم .. 3 بهمن تولد انسانی است که نمادی شد برای آزادی با مرگش .
-
فهرست ناشران و نویسندگان برانداز
سهشنبه 21 دی 1389 08:55
اﻧﺘﺸﺎرات «ﻧﯽ» به مدیریت جعفر همایی ، «چشمه» به مدیریت حسن کیائیان، «کویر» به مدیریت محمدجواد مظفر ، «عطایی» به مدیریت بهروز عطایی ، «روشنگران» به مدیریت شهلا لاهیجی ، «ققنوس» به مدیریت امیر حسین زادگان و «اختران» به مدیریت منصور اعرابی اردهالی . نویسندگان و مترجمان : راﻣـﯿﻦ ﺟﻬـﺎﻧﺒﮕﻠﻮ، ﺣـﺴﯿﻦ ﻧـﺼﺮ، ﺧـﺸﺎﯾﺎر دﯾﻬﯿﻤــﯽ،...
-
کاش آسمان هوای اش ابری باشد ..
یکشنبه 19 دی 1389 13:30
خشک خشک ام مثل کویر .. مثل خاک اینجا .. کاش آسمان هم به مانند من دلگیر باشد هوای اش ابری شود . کاش دلش سودای گریه به سر داشته باشد . دلتنگ باران ام .. دلتنگ خیس شدن .. دلتنگ قدم زدن زیر شرشر باران .. دلتنگ صدای ناله های ناودان .. کاش آسمان هوای اش ابری باشد ..
-
شاید ...
سهشنبه 14 دی 1389 08:25
.. باور می کنید این جا در این شبه جزیره، مه حتا اتاق مرا هم پر کرده است و اگر همین طور غلیظ بشود، من دیگر تو را در قاب عکس کوچک روی میزم نخواهم دید؟ شاید در مه گم بشوم. از "پیراهن گمشده هِدا گابلر"، نوشته اصغر عبداللهی نقل از وبلاگ راز سر به مهر
-
پیشرفت
چهارشنبه 8 دی 1389 13:44
سال ۸۸ : رأی من کو ؟ سال 89 : نان من کو ؟ سال 90 : قبر من کو ؟
-
درد واره ها ...
یکشنبه 21 آذر 1389 12:47
دردهای من جامه نیستند تا ز تن در آورم چامه و چکامه نیستند تا به رشته ی سخن درآورم نعره نیستند تا ز نای جان بر آورم دردهای من نگفتنی دردهای من نهفتنی است دردهای من گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست درد مردم زمانه است مردمی که چین پوستینشان مردمی که رنگ روی آستینشان مردمی که نامهایشان جلد کهنه ی شناسنامه هایشان درد می کند...
-
مام میهن
سهشنبه 16 آذر 1389 02:24
خوب دیگه حالا وقتشه بعد از پاسداشت فرهنگ آریایی فکری برای بقیه اجداد هخامنشی، یونانی، زرتشتی، مزدکی، عربی، اموی، عباسی، طاهری، علوی، ترکی، مغولی، سربداری، تیموری، عثمانی، صفوی، لری، قاجاری، انگلیسی، پرتغالی، روسی، آمریکایی مون هم بکنیم. بالاخره اونا هم حق پدری بر ما دارند.
-
پنجره
چهارشنبه 19 آبان 1389 09:53
نه باران و بهار نه سپیدی بی انتهای زمستان. شاید ترمز شدید اتومبیلی ما را کنار پنجره بیاورد! ستاره سرگردان
-
پر کن پیاله را
سهشنبه 20 مهر 1389 17:05
-
پایان شب سیاه ...
سهشنبه 30 شهریور 1389 11:10
آدم دروغ گویی گفته که : « ایران جامعهای آزاد است و هرکس حق اظهارنظر دارد، بنابراین جامعهای چند صدایی است، برخلاف جامعه آمریکا که به تکصدایی عادت کرده است.» از جهت تدوین و رمز گشایی این جملات نغز سخنی چند عنوان می شود : منظور از جامعه چند صدایی این است که قشرهای مختلف جامعه بتوانند نظرات و مطالبات خود آزادانه و...
-
Weeping Meadow
سهشنبه 23 شهریور 1389 19:30
یکشنبه: نه پدرخوانده را نگاه کردم و نه دشت گریان را؛ حتی به سرم نزد A short story about love را ببینم. حدود یک ساعتی شد که به کامپیوترم خیره بودم بدون آنکه کاری کرده باشم. کامپیوتر را خاموش کردم و خوابیدم. دوشنبه: هنوز زنده ام. سه شنبه: ...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 شهریور 1389 12:33
دریغ این سر و تاج و این داد و تخت دریغ این بزرگی و این فر و بخت کزین پس شکست آید از تازیان ستاره نگردد مگر بر زیان فردوسی
-
کتاب
یکشنبه 31 مرداد 1389 16:00
داداش! آبجی! برادر! خواهر! آقا! خانم! این قضیه دیگه داره حیثیتی می شه: توی این زبان درندشت فارسی، هیچ ضرب المثلی که توش «کتاب» باشه هست؟ نیست؟ من به راحتی می توانم ضرب المثلهایی با غذا، آشپز، دیگ، دزد، پادشاه، آب، آتش، آفتابه، شاخ گربه، شیر مرغ، درخت خربزه، لولو، لالایی، خواب، سیلی، بند کیف، سکه، قاضی، چاقو، خدا،...
-
خنده ات
شنبه 23 مرداد 1389 17:52
نان را از من بگیر اگر میخواهی هوا را از من بگیر، اما خندهات را نه. گل سرخ را از من بگیر سوسنی را که میکاری، آبی را که به ناگاه در شادی تو سرریز میکند، موجی ناگهانی از نقره را که در تو میزاید. از پس نبردی سخت باز میگردم با چشمانی خسته که دنیا را دیده است بیهیچ دگرگونی، اما خندهات که رها میشود و پروازکنان در...
-
علت زلزله از دیدگاه شیخ شهر
پنجشنبه 14 مرداد 1389 13:05
باز شیخ شوخ طبع شهر ما جوک بیان فرموده اند از بهر ما بس که خندیدیم غش و غش و غش روده هامان پاره شد از گفته اش نه فقط از حکمت شرح و بیان شیره خورد و گفت: شیرین است آن بلکه مشتش باز کرد و با عجب گفت: از این جا تا به این جا یک وجب گر چه با تقوا و ربانى ست او اوستاد خنده درمانى ست او روز جمعه باز هم شیخ تپل توپ خود را شوت...
-
محمد نوری درگذشت ...
یکشنبه 10 مرداد 1389 12:23
محمد نوری جاودانه صدای ماندگار "ای ایران ایران" درگذشت ... محمد نوری طنین انداز صدای ای ایران ایران خاموش گشت یادش گرامی ، صدا و نامش جاودان باد ایران ایران در روح و جان من میمانی ای وطن به زیر پا فتد آن دلی، که بهر تو نلرزد شرح این عاشقی ، ننشیند در سخن که بهر عشق والای تو ، همه جهان نیرزد ای ایران ایران...
-
اگر دیر آمدم، مشغول بودم
پنجشنبه 7 مرداد 1389 12:47
برخیز و بتا بیا برای دل ما حل کن به جمال خویشتن مشکل ما یک کوزه شراب، تا به هم نوش کنیم زان پیش که کوزه ها کنند از گل ما ************************ پ. ن: منم به سوالات نادر جواب دادم.اینم دوبیت مورد علاقمه. و البته: اگر دیر آمدم مشغول بودم/ اسیر ثبت و ضبط پول بودم.
-
جریمه - شعری از خلیل جوادی
پنجشنبه 31 تیر 1389 12:07
میگن بــرادرای اهل ایمـــــــــان بــــرای اصـلاح ا مــــــور نسوان ـ نشستنو حســـــابی طرح دادن حـدود منـکراتـــو شــــــرح دادن یه طرح خو بو فوق العــاده جامع قــــابل استـفــــاده در مجـــــــامع برادرا فکــــرای بکــری کــــــــردن که خواهــرا ولنگو بــــــــاز نگـردن ... عزیز من کی گفته خوشگل بشی؟ بـــاعث اختلال...
-
جوابهایی برای اکنون !
سهشنبه 22 تیر 1389 13:45
1- بزرگترین ترس زندگی شما چیست ؟ نادر ( مرگ ) - محسن ( بی پولی ) - شایان ( مرگ بیهوده ) - منصور ( ترس از هر موضوعی که دلیل علمی آن مشخص نیست ) - امین ( تنهایی ) 2- اگه 24 ساعت نامرئی می شدی چکار می کردی ؟ نادر ( هیچی،روزمره گی ) - محسن ( دزدی ) - شایان ( بغل کردن دخترهای زشت که کسی رو ندارن بغلشون کنه! ) - منصور ( آخر...
-
میرسونمت
شنبه 12 تیر 1389 13:39
یک شب که باران شدیدی می بارید، پرویز شاپور از شاملو پرسید: چرا اینقدر عجله داری؟ شاملو گفت: می ترسم به آخرین اتوبوس نرسم پرویز شاپور گفت: من میرسونمت شاملو پرسید: مگه ماشین داری؟ شاپور گفت: نه! اما چتر دارم ...! ---------------------------------------------------------- یک شب نصرت رحمانی وارد کافه نادری شد و به اخوان...