آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

کتاب

داداش! آبجی! برادر! خواهر! آقا! خانم!


این قضیه دیگه داره حیثیتی می شه:


توی این زبان درندشت فارسی، هیچ ضرب المثلی که توش «کتاب» باشه هست؟ نیست؟



من به راحتی می توانم ضرب المثلهایی با غذا، آشپز، دیگ، دزد، پادشاه، آب، آتش، آفتابه، شاخ گربه، شیر مرغ، درخت خربزه، لولو، لالایی، خواب، سیلی، بند کیف، سکه، قاضی، چاقو، خدا، لحاف، پالان، لنگه کفش، سوراخ موش، ریسمان سیاه و سفید، کوفت و زهرمار به خاطر بیاورم... ولی با کتاب؟؟؟؟؟؟؟


کتاب به درک، «دفتر» چطور؟ «قلم»؟

خنده ات

نان را از من بگیر اگر می‌خواهی 

هوا را از من بگیر، اما 

خنده‌ات را نه. 

  

گل سرخ را از من بگیر 

سوسنی را که می‌کاری، 

آبی را که به ناگاه 

در شادی تو سرریز می‌کند، 

موجی ناگهانی از نقره را 

که در تو می‌زاید. 

  

از پس نبردی سخت باز می‌گردم 

با چشمانی خسته 

که دنیا را دیده است 

بی‌هیچ دگرگونی، 

اما خنده‌ات که رها می‌شود 

و پروازکنان در آسمان مرا می‌جوید 

تمامی درهای زندگی را 

به رویم می‌گشاید. 

  

عشق من، خنده تو 

در تاریک‌ترین لحظه‌ها می‌شکفد 

و اگر دیدی، به ناگاه 

خون من بر سنگفرش خیابان جاری‌ست، 

بخند، زیرا خنده تو 

برای دستان من 

شمشیری است آخته. 

  

خنده تو، در پاییز 

در کناره دریا 

موج کف آلوده‌اش را 

باید برفرازد، 

و در بهاران، عشق من، 

خنده‌ات را می‌خواهم 

چون گلی که در انتظارش بودم، 

گل آبی، گل سرخ 

کشورم مرا می‌خواند. 

بخند بر شب 

بر روز، بر ماه، 

بخند بر پیچاپیچ 

خیابان‌های جزیره، بر این پسربچه کمرو 

که دوستت دارد، 

اما آنگاه که چشم می‌گشایم و می‌بندم، 

آنگاه که پاهایم می‌روند و باز می‌گردند، 

نان را، هوا را، 

روشنی را، بهار را، 

از من بگیر 

اما خنده‌ات را هرگز 

تا چشم از دنیا نبندم. 

  

شعر از   پابلو نرودا

علت زلزله از دیدگاه شیخ شهر

باز شیخ شوخ طبع شهر ما
جوک بیان فرموده اند از بهر ما

بس که خندیدیم غش و غش و غش
روده هامان پاره شد از گفته اش

نه فقط از حکمت شرح و بیان
شیره خورد و گفت: شیرین است آن

بلکه مشتش باز کرد و با عجب
گفت: از این جا تا به این جا یک وجب

گر چه با تقوا و ربانى ست او
اوستاد خنده درمانى ست او

ادامه مطلب ...

محمد نوری درگذشت ...

 

محمد نوری جاودانه صدای ماندگار "ای ایران ایران" درگذشت ... 


 

 

محمد نوری

 طنین انداز صدای ای ایران ایران خاموش گشت

 

یادش گرامی ، صدا و نامش جاودان باد

 

 



ادامه مطلب ...

اگر دیر آمدم، مشغول بودم

برخیز و بتا بیا برای دل ما

حل کن به جمال خویشتن مشکل ما

یک کوزه شراب، تا به هم نوش کنیم

زان پیش که کوزه ها کنند از گل ما


************************

پ. ن: منم به سوالات نادر جواب دادم.اینم دوبیت مورد علاقمه. و البته:  اگر دیر آمدم مشغول بودم/ اسیر ثبت و ضبط پول بودم.