آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

لبخند

کسی که عشق را 

                      می فهمد  

در گذر خاطره هم  

                      لبخند می زند. 

 

بی نگاهی  

به نافرجامی پایان  

بی لعنت 

به تلخی پوزخند زمانه .

کوتاه سخن

گاهی نگاه مان سوی ماه است؛
گاهی پناه مان دلِ چاه است . 
آه، انقلابِ ما چه درختی ست
که ش برگ اشک و بر همه آه است؟! 
شب بود و چشمِ گرگ درخشید:
آمد یقین مان که پگاه است! 
برخاستیم جان به کف، آری:
پنداشتیم دشمن شاه است. 
ایران تباه بود از او، لیک
اکنون تباه تر زتباه است. 
شیخ است رهبر اینک و، تا هست،
زور وزرش بسیج و سپاه است. 
چندان ستم شده ست فراگیر 
 که گور از آن یگانه پناه است. 
شادی و داد و کشور آباد
هزل و فکاهه است و مزاح است. 
آزاد اگر که هست، همانا،
شاهینِ تیزبالِ نگاه است. 
مانده ست خود همین نفس ازما:
وآن نیز آهی از پسِ آه است. 
دشمن نه شاه بود و نه شیخ است:
دشمن هماره جهلِ سیاه است. 
گر وارهیم از قفس جهل،
ایران نه جای شیخ و نه شاه است. 
تا نیست رهنمای تو دانش،
کارت خطا وخبط و گناه است. 
راه است و هست نیز در آن چاه:
بادا که با تو نقشه ی راه است.
"اسماعیل خوئی "

پدر آمرزی

در روزگار گذشته مردی بود که کفن مردگان می دزدید و نان زن و فرزند می داد و عمری به این کار مشغول بود و همه این سالها به لعنت خلق گرفتار، در بستر مرگ فرزند را صدا کرد که فرزندم من عمری به این کار مشغول بودم و سالهاست که به لعنت خلق گرفتارم ، بیا و بعد از من تو کاری کن که آمرزشی باشد برای پدرت. پدر مُرد و پسر چندی بعد شغل پدر را دنبال کرد ، با این تفاوت که کفن مردگان را که می دزدید هیچ ، با آنها آن می کرد که ذکرش در اینجا جایز نیست ! و مردم انگشت به دهن جملگی می گفتند که خدا پدرش را بیامرزد که فقط کفن می دزدید ، اینکه هم کفن می دزدد وهم کار دیگر !و پسر خوشحال که وصیت پدر را بجای آورده است .
بقول مرحوم عمران صلاحی (نقل قول از ابراهیم نبوی ) حالا حکایت ماست ، در این مرز پر گهر هر که بر مسندی می نشیند خلق الله باید پدر بیامرزی برای فرد رفته بگویند . 

 

منبع : چشم نما

ارتباط از نوع سوم !

مسوول گردآوری کتاب نیلوفرانه، اسم کتاب را برگرفته از این کلام امام راحل ذکر کرد که "هنر آن است که بی هیاهوی سیاسی، خودنمایی های شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی".
لینک کامل خبر 


 چون من یه خورده دیر می گیرم یکی میشه به من بگه که : نیلوفرانه به کلام امام راحل ! چه ربطی داره ؟!! 

خون و جنون

کسی با سکوتش ،  

مرا تا بیابان بی انتهای جنون برد 

کسی با نگاهش ، 

مرا تا درندشت دریای خون برد 

... 

مرا بازگردان 

مرا ای به پایان رسانیده 

                               - آغاز گردان ! 

 

"حمید مصدق"