آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

Crazy Crazy Crazy World

- با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، بعد از خرید تجهیزات لازم توسط وزارت ارتباطات٬ MMS های غیر اخلاقی تلفن همراه فیلتر خواهد شد.
[یا اینکه ما از ساخت یک نوع فیلتر هوشمند (به دست محققان توانمند ایرانی) بی خبریم که می تواند عکس مادربزرگ شما را از جنیفر لوپز تشخیص دهد و یا برادران عزیزمان در وزارت ارتباطات٬ به صورت شبانه روزی زحمت استراق سمع تمام MMS های ما را خواهند کشید؟!]

- استاد نورالدین زرین کلک (پدر پویانمایی ایران) به علت بی حرمتی به حجاب یکی از دانشجویان٬ در کلاس درس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران٬ اخراج و ممنوع التدریس شد!!
[از مهمترین آثار استاد فیلم "دنیای دیوانه دیوانه دیوانه" است. برنده:
قاهره، 1976، مصر، لوح تقدیر / شیکاگو، 1976، امریکا، هوگوی برنز / اوبرهاوزن، 1976، آلمان، دیپلم بهترین فیلم / تسالونیک، 1976، یونان، دیپلم مخصوص / پاریس، 1977، فرانسه، دیپلم افتخار / سین انیما، 1976، پرتغال، ماهی نقره ای]

- روز / داخلی / نمایشگاه کتاب
آقای بازدید کننده در حالی که به کتاب "آنا کارنینا" اثر لئو تولستوی خیره شده٬ چندین بار با انگشت اشاره دست راست زیر نام نویسنده نوسان می کند و رو به غرفه دار می گوید:
- این کدام تولستوی است؟  این همان تولستوی جنگ و صلح است؟!

چشم های غرفه دار در حال بیرون آمدن از حدقه؛ رو به آقای بازدید کننده می گوید:
- بله

آقای بازدید کننده در حالی که کتاب را ورق می زند:
- نخیر! این تولستوی روسی است!!

ده نمکی٬ کارت قرمز٬ اخراج

فیلم اخراجی های ده نمکی (اگر بشود اسمش را فیلم گذاشت) یک پروپاگاند* دم دستی است. پروپاگاندی که در لایه های اولیه فیلم سازی دچار مشکل می شود. کافی است آن را با فیلم های کمال تبریزی (لیلی با من است - مارمولک) مقایسه کنید. در فیلم مارمولک لایه های طنز به خوبی از عهده هدف فیلم بر می آیند و مخاطب را تا دیالوگ های نهایی می برند: «این لباس باید بتونه آدمو اهلی کنه ...» اما فیلم ده نمکی بیشتر به یک سیرک شبیه است.

اخراجی ها سعی دارد با توسل به شوخی های از رده خارج که از زبان بازیگران معروف گفته می شود، بیننده را با فیلم همراه کند. فیلم در ظاهر می خواهد بگوید که افراد عادی در جنگ حضور داشتند و جبهه بازتاب جامعه عادی بوده اما چیزی نمی گذرد که مشتش برای مخاطب باز می شود. تقابل پنج آدم کوچه بازاری با گروه بی شماری از انسان های کامل، بدون نقص و فرشته صفت که معلوم نیست از کجای جامعه آمده اند، بدقواره جلوه می کند و مخاطب را به یاد سینمای جنگ در دهه 60 می اندازد (سکانس عبور از میدان مین را به یاد بیاورید ...) گویی خود کارگردان هم از بد شکل بودن صحنه های بصری آگاه است و سعی می کند مخاطب را برای زمان طولانی با این صحنه ها آزار ندهد و سریعاً به صحنه های گفتاری و طنز برگردد. صحنه آرایی چنان ناشیانه است که در سکانس روستای بمباران شده همه چیز می شود پیدا کرد! فیلم ارزش چندانی برای نقد باقی نمی گذارد.

متاسف نیستم که این فیلم پس از 28 روز اکران از مرز فروش 1 میلیارد تومان می گذرد و زود هنگام لقب پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را از «آتش بس» می گیرد. چون فروش فیلم را وابسته عوامل محیطی فراوان می دانم.
متاسفم برای کارگردان که با رفتار توهین آمیز در جشنواره فیلم فجر، خود را مستحق دریافت جایزه می داند!
متاسفم برای مخاطبانی که پس از دیدن فیلم با دست زدن، کارگردان را تشویق می کنند!!

*منظور از پروپاگاند تبلیغات در جهت رسیدن به هدفی خاص است و به فیلمی گفته می شود که با ظاهرسازی خود را مخالف یک ایده نشان می دهد و در اصل از آن دفاع می کند

اول اردیبهشت ماه جلالی           بلبل گوینده بر منابر قضبان

بر رخ گل از نم اوفتاده لآلی         همچو عرق بر عذار شاهد غضبان


هرچند که امروز ، روز بزرگداشت حضرت سعدی است ، اما وقتی دل گرفته باشد ، می توان سالروز درگذشت سهراب سپهری را گرامی داشت.

آخر : " بهار جامه سبزی نیست تا هرکسی ، هروقت دلش خواست بر دوش بیفکند"

 

 دلم گرفته
 دلم عجیب گرفته است
 و هیچ چیز
 نه این دقایق خوشبو که روی شاخه نارنج می شود خاموش
 نه این صداقت حرفی که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست
 نه ، هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف
 نمی رهاند
 و فکر میکنم
 که این ترنم موزون حزن تا به ابد
 شنیده خواهد شد .