آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

آتش جام

ادبیات ، اجتماعی ، فلسفی

ما اینیم!

روزهائی که تیم ملی والیبال، حریفانش رو میبره، اخبار ورزشی شبکه 3 واقعاً دیدنیه.

مثلاً بعد از بردن لهستان، در خلاصه خبرها برد ایران اعلام شد. بعد هم اولین خبر، تشریح کامل این مسابقه بود: گیم اول رو ابتدا چند چند عقب افتادیم، بعد چند امتیاز گرفتیم، تعویض کدوم بازیکن، کارساز بود و همینطور تشریح گیم های بعد تا اینکه بالاخره ما این بازی رو سه بر دو بردیم. بعد هم انتخاب بازیکن برتر مبدان، ابراز احساسات بازیکنان و اعلام غرورآفرین "ما اینیم"

اما دیروز والیبال ایران به امریکا باخته بود، اونهم سه بر صفر. بازیه دیگه. به قول اون بنده خدا "توپ گرده و زمین، مستطیل". گفتم ببینم امروز اخبار چطوری پخش میشه، حتما در حد یک جمله که تیم ملی بعد از چندین برد، امروز نتیجه رو به حریف واگذار کرد.

اما خبر اصلاً گفته نشد. تو خلاصه خبرها که هیچ اسمی از مسابقات والیبال جام جهانی نبود.

بعد هم که خبرهای اعطای نشان پهلوانی و فوتبال جام حذفی با همون جزئیات مرسوم: اول کی گل زد، بعد کی گل نزد، بعد کی به تیر زد، و بعد بالاخره کی به تور! بعد هم برنامه ادامه بازیهای جام حذفی در روز بعد.

داشتم از شنیدن خبر والیبال، ناامید میشدم که بالاخره انتظار به سر رسید: "در ادامه مسابقات جام جهانی والیبال، فردا قهرمانان آسیا و آفریقا به مصاف هم میروند. تیم ایران که بازی امروز رو به امریکا واگذار کرد، فردا در مقابل تیم قدرتمند مصر به میدان خواهد رفت"

همین! ما فردا با مصر بازی داریم. ما یعنی قهرمان آسیا!

تو نیستی

تو نیستی

اما من برایت چای می‌ریزم

دیروز هم

نبودی که برایت بلیت سینما گرفتم

دوست داری بخند

دوست داری گریه کن

و یا دوست داری

        مثل آینه مبهوت باش

             مبهوت من و دنیای کوچکم

دیگر چه فرق می‌کند

باشی یا نباشی

من با تو زندگی می‌کنم



شعر از: رسول یونان


=================================

پ.ن. با تشکر از نادر که رسول را به من یادآوری کرد

هرکی به فکر خویشه

یادش به خیر.

یه استادی داشتیم تو دانشگاه کرمان به اسم مهندس انجم شعاع. خیلی شوخ و پر انرژی بود.

یه بار به شوخی بهش گفتیم که آقا چه خبره اینقدر فامیلی انجم شعاع تو کرمان زیاده؟

گفت: اتفاقاً بررسی کردن، مشکلات اصلی قرن 21 دو تاست: یکی کمبود آب و دیگری کمبود انجم شعاع!!!

به قول مرحوم عمران صلاحی، حالا حکایت ماست؛

به گزارش فارس: مدیر حوزه علمیه قم: روحانی و مبلغ در کشور کم داریم.



عجب آدمهای شوخ طبعی بر مسند نشستن!!!

دلبستگی

آدم، موجود عجیبیه.

بعد از دو سه سال که روی کامپیوترم از آنتی ویروس kasperSky استفاده می کردم، امروز به دلیل تموم شدن اعتبار و عدم تمدید اون، مجبور شدم این آنتی ویروس رو از سیستم، حذف و  NOD32 نصب کنم. جالبه که اصلاً دلم نمی اومد. حتی موقع حذف kasper همه اش فکر میکردم که حتماً این جدائی موقتیه و در اولین فرصت دوباره برش میگردونم.

هیچ وقت فکر نمیکردم به یه نرم افزار آنتی ویروس اینطور دلبسته بشم. باور میکنید؟

برای عزت و هاله سحابی

انگار
چیزی
در من خراب می‌شود.
چیزی فرو می‌ریزد.

محمد مختاری
* به قول علیرضا رضایی حالم بده .. خیلی هم بده ..
* برای عزت الله سحابی و دخترش هاله سحابی که در مراسم تشیع پیکر پدر به آزادی پدرش پیوست  .

638

گفتم:جغدی که از تاریکی بترسد جغد نیست،خرچنگ است.


منقار دارد که داشته باشد


نمیدانم چرا گفتم

الکی هم گفتم

خواستم خیال کند دارد کنار کسی راه میرود که بلد است حرفهای عجیب بزند


بعد فکر کردم هر خرچنگی میداند جغدها چقدر بی پدر مادرند

خواستم خیال کنم بلدم فکرهای عجیب بکنم


یک دفعه دیدم یک نره جغد بی پدر مادر،ماده خرچنگ لاغری را گرفته،ببرد برای شام پسر بی پدر مادرترش که از تاریکی میترسد


یک هوهویی هم کرد که غلط کرده ای بی پدر مادر ناموس دزد

بعد هم حتما فکر کرده من تا صبح میروم فکر میکنم از کجا فهمیده این بچه شوهر دارد


بی پدر مادر نمیداند تا صبح چه کارها که نمیشود کرد با جنس دزدی

بی پدر مادر است دیگر


بعد انگار تازه یادم افتاده باشد همین قضیه دزدی و تا صبح را..پرسیدم:

پس اینها که شبها به جای تولید مثل، شکار میکنند چرا نسلشان منقرض نمیشود؟


یک تیر و دو نشان مثلا

که هم ببینم به کاهدان نزده باشم

هم اگر نزده ام بدان که من خیلی عجیبم و ارزشش را دارم و اینها


یکی از این تکانها داد به موهایش که بروید کنار از جلو چشمانم ببینم

چه بگویم که فقط خوشگل خشک و خالی به نظر نرسم


بعد شروع کرد هر چه کلمه عجیب غریب بود ردیف کرد که من حتی گوش هم نکردم

خواستم در گوشش بگویم کی میخواهی بفهمی هر چه احمقتر بهتر؟


یادم افتاد دزدی که به کاهدان بزند صد شرف دارد به کسی که نان خودش را آجر میکند


گفتم: از آن طرف خرچنگی که موقع به هم خوردن قیچی هایش از ترس چشمانش را ببندد خرچنگ نیست اصلا،جغد است

یک طرفی راه میرود،برود


شورش را در آورده بودم

شورش را در آورده بودم که در آورده بودم!

به هیچ خرچنگ و جغدی هم مربوط نیست


یک دفعه چیزی پایم را گاز گرفت


نگاه که کردم دیدم شوهر خرچنگ توی منقار جغد بی پدر مادر بالای درخت گوشت پایم را گرفته و چشمهایش را محکم به هم فشار میدهد


آن یکی قیچیش را هم چلق چلق به هم میزند که جغد بی پدر مادر زنم را پس بده


خواستم اول حالیش کنم این زن بغل دستیم زنش نیست و زن دندانپزشک خودم است

بعد بروم سرغ آن جغد بی پدر مادر جلوی سر و همسرش بگویم حالا ناموس دزد منم یا تو


دیدم الان است که داروخانه ها ببندند

گفتم: طفلک دخترت این قدر شن بازی کرده از خستگی خوابش برده عقب ماشین

برویم برایش چیپس بخریم تا مغازه ها نبسته اند


گفت: دستش هم خراش برداشته برویم داروخانه چسبی چیزی برایش پیدا کنیم

سر راه یکی دیدم


من به کاهدان نزن ترین دزد دنیا هستم


بعد یکی از این تکان ها داد به موهایش که معنیش را نه جغد بی پدر مادر فهمید نه خرچنگ ترسو


و


نه


حتی


من





فرشید سلطانی آرانی

٣ و ۴ دی ماه ١٣٨٩

منبع: Acetaminophen